ولایت فقیه
می گوید چرا ولایت فقیه؟ می گویم اگر فقط یک چشمه اش را بخواهم بگویم این است : آیا تو قبول داری که امنیت بزرگترین نعمت در یک کشور آن هم در نا امن ترین منطقه جهان است ؟ ساکت می ماند و من آن را نوعی تصدیق تلقی می کنم . وادامه می دهم وجود ولی فقیه باعث می شود تا اکثر سلیقه ها حداقل در لحظه های حساس و بحرانی در برابر ولی فقیه تمکین کنند و همین امر ، خواسته یا ناخواسته باعث امنیت و آرامش در سالیان گذشته در کشور بوده است . می گوید: ما دنبال دموکراسی هستیم . می گویم : مشکل ما دموکراسی نیست ؛ چراکه بیشتر آن کشورهایی را که به عنوان کعبه آمال خود نام بردی در دموکراسی به گرد ما هم نمی رسند و ما حداقل صد پله از آنها جلوتریم . نمی خواهم بگویم ما آخرِ دموکراسی هستیم . مطمئنا از خیلی کشورها در این زمینه عقب تریم ولی مشکل ما این نیست بلکه بزرگترین مساله ی چالش برانگیز ما اقتصاد ماست و در کنار آن سوء مدیریت. ما اگر در خیلی از ابعاد پیشرفت داشته ایم متاسفانه در این دو بعد عقبیم . بزرگ ترین انتقاد ما می تواند همین ها باشد . اگر اقتصاد ما رشد کند مطمئن باش که بسیاری از معضلات از قبیل اشتغال ، ازدواج ، مسکن ، اعتیاد و حتی مشکلات اخلاقی و فساد اداری نیز حل خواهد شد . اگر اقتصاد قوی باشد تحریم هم حتی بی اثر می شود و استقلال هم به دست می آید . و سرافرازی یک ملت مگر چه می تواند باشد؟ و الیته که این محقق نخواهد شد مگر در سایه ی یک مدیریت خوب و نیروی انسانی قوی و سالم. اگر ولی فقیه سالی را با عنوان جهاد اقتصادی نام گذاری می کند به همین سبب است. باید دنبال ریشه یابی این مشکل باشیم.
عصبانی می شود و روی آزادی مانور می دهد که نداریم و فلان و بهمان و چه و چه . که چه دفاعی داری که حتی به لباس پوشیدنمان هم گیر می دهند. به آرامی می گویم : اتفاقا لباس پوشیدن ایرانی ها به حدی متنوع است که خارجی ها نمی توانند ایرانی را با لباس خاصی تصور کنند. در حالی که ما ، ملیت های مختلف مثل عرب ها ، هندی ها ، پاکستانی ها ، افغان ها ، کره ای ها ، چینی ها ، آفریقایی ها و ....را با لباس های خاصی تصور می کنیم . نمی پذیرد و با توضیحاتش متوجه می شوم که منظورش برهنگی است. می پرسم چه ربطی به ولایت فقیه دارد. ایرانی بودن ما برهنگی را نمی پذیرد و ربطی حتی به دین هم ندارد . عصبانی تر می شود و می گوید بحث با تو فایده ای ندارد . تو اصلا نمی فهمی من چه می گویم .
از دیروز به فکر رفته ام که او چه گفت که من نفهمیدم خدایا؟ کمکم کنید بفهمم . از دو چیز متنفرم : نفهمی و خود را به نفهمی زدن.