بفرمایید نثرانه

گاهی اوقات فقط نوشتن است که درد را تسکین می دهد. اینجا خانه ی تسکین دردهای من است . خانه ی نثرهایم . نثرانه ام.

بفرمایید نثرانه

گاهی اوقات فقط نوشتن است که درد را تسکین می دهد. اینجا خانه ی تسکین دردهای من است . خانه ی نثرهایم . نثرانه ام.

ولایت فقیه

ولایت فقیه

 

      می گوید چرا ولایت فقیه؟ می گویم  اگر فقط  یک چشمه اش را بخواهم بگویم این است :  آیا تو قبول داری که امنیت بزرگترین نعمت در یک کشور آن هم در نا امن ترین منطقه جهان است ؟  ساکت می ماند و من آن را نوعی تصدیق تلقی می کنم . وادامه می دهم وجود ولی فقیه باعث می شود تا اکثر سلیقه ها حداقل در لحظه های حساس و بحرانی در برابر ولی فقیه تمکین کنند و همین امر ، خواسته یا ناخواسته باعث امنیت و آرامش در سالیان گذشته در کشور بوده است .  می گوید: ما دنبال دموکراسی  هستیم . می گویم : مشکل ما دموکراسی نیست  ؛ چراکه بیشتر آن کشورهایی را که به عنوان کعبه آمال خود نام بردی در دموکراسی به گرد ما هم نمی رسند و ما حداقل صد پله از  آنها جلوتریم . نمی خواهم بگویم ما آخرِ دموکراسی هستیم  . مطمئنا از خیلی کشورها در این زمینه عقب تریم ولی مشکل ما این نیست بلکه بزرگترین مساله ی چالش برانگیز ما  اقتصاد ماست و در کنار آن سوء مدیریت.  ما اگر در خیلی از ابعاد پیشرفت داشته ایم متاسفانه در این دو بعد عقبیم .  بزرگ ترین انتقاد ما می تواند همین ها باشد . اگر اقتصاد ما رشد کند مطمئن باش  که بسیاری از معضلات از قبیل اشتغال  ، ازدواج  ، مسکن  ، اعتیاد و حتی مشکلات اخلاقی و فساد اداری نیز حل خواهد شد . اگر اقتصاد قوی باشد تحریم هم حتی بی اثر می شود و استقلال هم  به دست می آید . و سرافرازی یک ملت مگر چه می تواند باشد؟ و الیته که این محقق نخواهد شد مگر در سایه ی یک مدیریت خوب و نیروی انسانی قوی و سالم. اگر ولی فقیه سالی را با عنوان جهاد اقتصادی نام گذاری می کند به همین  سبب است.  باید دنبال ریشه یابی این مشکل باشیم.

   عصبانی می شود و  روی آزادی مانور می دهد که نداریم و فلان و بهمان و چه و چه . که چه دفاعی داری  که حتی به لباس پوشیدنمان هم گیر می دهند. به آرامی می گویم : اتفاقا لباس پوشیدن ایرانی ها به حدی متنوع است که خارجی ها نمی توانند ایرانی را با لباس خاصی تصور کنند. در حالی که  ما ، ملیت های مختلف مثل عرب ها ، هندی ها ، پاکستانی ها ، افغان ها ، کره ای ها ، چینی ها ، آفریقایی ها و ....را با لباس های خاصی تصور می کنیم . نمی پذیرد و با توضیحاتش متوجه می شوم که منظورش برهنگی است.  می پرسم چه ربطی به ولایت فقیه دارد. ایرانی بودن ما برهنگی را نمی پذیرد و ربطی حتی به دین هم ندارد .  عصبانی تر می شود و می گوید بحث با تو فایده ای ندارد .  تو اصلا نمی فهمی  من چه می گویم .

از دیروز به فکر رفته ام که او چه گفت که من نفهمیدم خدایا؟ کمکم کنید بفهمم . از دو چیز متنفرم : نفهمی و خود را به نفهمی زدن.